راویان فتح استان همدان

 با سلام جلسه هم اندیشی گروه های جهادی با قرارگاه شهید مصطفی احمدی روشن و قرارگاه مهربانی در حسینیه گلزار شهدای همدان برگزارگردید                            

مقرر گردید اعضای قرار گاه و تیم های جهادی آمادگی خود را اعلام وحضور خود را جهت باز سازی مزار شهدای قله نورالشهدا اعلام کنند

 راویان فتح: ‌سلام صبح بخیر

----------------------------------------------------- 

 بسمه تعالی

خاطره علی آقای شمسی پور

از زمان فاجعه زلزله بم گذشته بود من که مدت 2 ماه بود به همراه دوستان امداد گرم در بم حضور داشتیم پنجم فروردین 1383 از بم به همدان برگرشتیم بعد از چند روز دلمان هوای بم را کرده بود اما دیگر نمیتوانستیم از طرف هلال احمر وبعنوان امدادگر اعضام شویم به همراه تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم تیم دوچرخه سواری تشکیل دهیم وبه همراه دوستان به بم برویم،کلیه هماهنگی ها را با ادارات و نهادهای نظامی انجام دادیم اما متاسفانه مشگل بزرگی داشتیم و آن نداشتن دوچرخه بود وقتی موضوع را با آقای محمد ایرانپور در میان گذاشتم ،ایشان گفتند یکی از دوستان بنده در هیئت دوچرخه سواری فعال است.قرار شد فردای آن روز به همراه حاج محمد آقا به دیدن او برویم ،فردای آن روز به همراه حاج محمد آقا ایرانپور به استادیوم قدس محل هیئت دوچرخه سواری رفتیم دوست محمد آقا آنجا بود و با گرمی به استقبال ما آمد وبعد از کلی تعریف خاطرات شیرین و خنده دار موضوع را با ایشان در میان گذاشتیم اما ایشان گفتند متاسفانه هیئت دوچرخه ندارد که در اختیار ما بگذاردآن لحظه انگار سطل آب یخی را بر سر من ریختند وکلا نا امید شدم اما ایشان در ادامه گفتند دوستی دارد که مغازه دوچرخه فروشی دارد و میتواند مرا به آنجا معرفی کند تا دوچرخه قسطی بخرم دوست محمد آقا یادداشتی به من داد و آدرس مغازه دوچرخه فروشی آقای جامه بزرگی را به من داد و من خوشحال شدم بعد حاج محمد آقا با همالن لحن شوخی که با دوستان صمیمی خودش داشت،رو به دوستش کرد و گفت علی آقای شمسی پورهمیشه راهی برای خوشحال کردن بقیه پیدا میکند . آنجا بود که تازه اسم دوست حاج محمد آقا را فهمیدم. بعد از چند دقیقه ای از ایشان خداحافظی کردیم ورفتیم فردای آن روز با همان یادداشتی که علی آقا به من داده بود به مغازه دوچرخه فروشی مراجعه کردم همان یادداشت هم پول پیش و هم ضمانت خرید دوچرخه برای من شد این خاطره خوش هیچ وقت از یادم نرفته و نمیرود وآنرا همیشه برای فرزند و دوستانم تعریف میکنم .

خاطره از طرف سعید دهنوی

به بهانه سالگرد مدافع حرم و جستجو گرنور شهید علیرضا شمسی پور

شب قدرِ 35سال پیش «عملیات رمضان» در اوج تابستان آغاز شد. بسیاری از شهدایش تشنه جان دادند پای ایران و ایمانِ‌مان...

 از رزمندگان استان همدان سردارشهید حبیب الله مظاهری هم دستی به آتش داشت یه روز در۲۳مرداد سال ۹۳ کاروان راهیان نور به منطقه عملیاتی رمضان  اعزام کردیم  آنهم باماشینی که هیچ وسیله خنک کننده نداشت همه مرزبانان از اینکه یک کاروان راهیان نور با گرما ودمای بالای ۶۰درجه سانتیگراد که آن زمان شنیده بودیم تخم مرغ پخته میشود واقعا پخت و بچه های راهیان نور آن سال نوش جان کردن بجای اینکه مابه مرزداران  بگوییم خسته نباشید آنها به ما آب خنک میدادند ومی‌گفتند خسته  نباشید این خبر به برادر رزمنده سردار جهادی دفاع مقدس برادر سعید قاسمی رسید که ایشان با قاطعیت گفتند مگر مغز خر خورده بودید که این وقت سال راهیان نور به منطقه عملیاتی رمضان رفتید آری دیگر کسی نگفت :بیا یید در تابستانی دیگر برویم منطقه عملیاتی رمضان  عکس هاوفیلمها ی آن راهیان نور موجود است خوشا به آن روز ها

راوی:محمدایرانپور